۵ تاثیر کمپین های رسانه های اجتماعی روی برند
بااینکه حجم انبوهی از تحقیقات، آمار و ارقام و گزارشات نشان می دهند کمپین های رسانه های اجتماعی روی توسعه برند تاثیر مثبت بالقوه ای دارند، با این حال بسیاری از افراد حاضر در کسب و کارها (از قبیل متخصصان بازاریابی) در وضعیت گنگی به سر می برند و نمی دانند چطور باید از این رسانه ها استفاده کنند. براساس گزارش سایت سوشال مدیا اگزمینر، ۸۵٪ از بازاریابانی که از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند، دقیقا نمی دانند کدام ابزار رسانه های اجتماعی برای کسب و کارشان مفیدتر است. برای اینکه دقیقا متوجه شویم رسانه های اجتماعی از چه راه هایی می توانند به مجموعه مان کمک کنند، بهتر است این ۵ تاثیر کمپین های اجتماعی را روی برندهای شخصی یا کاری بررسی کنیم.
۱. افزایش شناخت مردم درباره برند و مطرح شدن به عنوان یکی از کارشناسان درجه یک؛ واقعا ساده است: هرچه بیشتر در رسانه های اجتماعی ظاهر شویم، مردم برندمان را بیشتر می شناسند و شرکت، محصولات و خدماتمان در نظر افراد معتبرتر جلوه می کنند. مثلا فرض کنید بخواهیم برای کنفرانس ها و مجامعی که در حوزه کاری مان برگزار می شود، به عنوان سخنران دعوت شویم. این روزها بیشتر برنامه ریزهای جلسات و همایش ها، برای انتخاب سخنران از موتور جستجوی گوگل استفاده می کند. اگر چندین و چند بار جزو کارشناسان حوزه کاری مان در لیست نتایج گوگل ظاهر شویم، به احتمال زیاد به عنوان یکی از افراد پیشرو دیده می شویم و برنامه ریزها با کمال میل به همایش ها دعوتمان می کنند. این نوع تبلیغات چیزی نیست که بتوانیم خریداری کنیم؛ اگر هم بتوانیم، مطمئنا قیمتش بسیار بالا است. درنتیجه بهتر است با استفاده صحیح از رسانه های اجتماعی، به صورت رایگان به دستش بیاوریم.
۲. افزایش اعتماد مردم درنتیجه اعتباری که به دست آمده؛ فرض کنید یکی از افراد تاثیرگذار در حوزه کاری مان مطلبی که منتشر کرده بودیم را مجددا توئیت کند؛ به یکی از پست های وبلاگمان لینک بدهد یا مصاحبه مان را در یکی از مقالات سایتش چاپ کند. به نظرتان در این صورت مخاطبان مجموعه درباره برندمان چه فکری می کنند؟ مطمئنا فکر می کنند شرکتمان کاملا معتبر و موجه است و به آن اعتماد می کنند؛ درنتیجه بهتر می توانیم در مسیر موفقیتمان گام برداریم. تحقیقات سال ۲۰۰۹ موسسه مشاوره مکست نشان می دادند مشتریانی که به یک برند اعتماد دارند:
تا ۸۳٪ به سایر افراد توصیه اش می کنند
تا ۸۲٪ به صورت متناوب از محصولات و خدماتش استفاده می کنند
تا ۷۸٪ برای محصولات و خدمات موردنظرشان ابتدا به آن برند سر می زنند
تا ۵۰٪ بابت محصولات و خدماتش بهای بیشتری می پردازند
۳. امکان جذب بازدیدکننده های تصادفی؛ سومین مزیت رسانه های اجتماعی برای برندها این است که می توانند بازدیدکنندگانی که به صورت اتفاقی مثلا از نتایج موتورهای جستجو وارد سایت شده اند (نه به صورت شخصی یا بر اثر توصیه اطرافیان) را به مشتریان مجموعه تبدیل کنند. فرض کنید یکی از مشتریان بالقوه مان بین برند ما و یکی از رقبا بر سر دوراهی مانده باشد؛ اگر در رسانه های اجتماعی حضور پررنگ و فعالی داشته باشیم، (مثلا وبلاگ، اکانت لینکدین، پینترست یا.. داشته باشیم)، ولی رقیبمان در این رسانه ها نقش چشمگیری نداشته باشد، مطمئنا مشتری برند ما را انتخاب می کند. البته احتمالا مشتری برای انتخابش فقط روی این قضیه تمرکز نمی کند؛ اما به هرحال این فاکتور هم تاثیر خاص خودش را دارد. گزارش سال ۲۰۱۵ موسسه دلوئیت هم به این نکته اشاره دارد که مشتریانی که قبل از سر زدن به فروشگاه یا در طول بازدیدشان از فروشگاه برای خرید، از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند، ۲۹٪ بیشتر احتمال دارد در همان روز خاص خرید کنند. تحقیقات سال ۲۰۱۱ گروه او دی ام هم نشان می دهند ۷۴٪ از مشتریان برای تصمیم گیری در مورد خریدهایشان از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند.
۴. درصد بالاتر ارجاعات؛ ده سال پیش اگر می خواستیم برای بخش مدیریت تحول مجموعه، یک مشاور زبده انتخاب کنیم تا به کمکش برای یکی از پروژه های خارج از شرکت برنامه ریزی کنیم، مجبور بودیم با تعدادی از همکارانمان تماس بگیریم و سوال کنیم مورد مناسبی سراغ دارند یا خیر. در مرحله بعد باید با تلفن ثابت به لیستی که در دست داشتیم زنگ می زدیم و بعد از مصاحبه تلفنی، درخواست می کردیم از طریق ایمیل، طرح هایشان را ارسال کنند. بعد از بررسی کاندیداها باید چند فینالیست نهایی را انتخاب می کردیم و دعوتشان می کردیم تا برای مصاحبه دوم به شرکت سر بزنند. نهایتا می توانستیم فرد موردنظرمان را انتخاب کنیم و قراردادش را امضا کنیم.
اما این روزها اگر در بخش مدیریت تحول شرکت، به دنبال مشاور باشیم تا برای پروژه های سالیانه کارکنانمان برنامه ریزی کند، کافی است عبارت مشاور مدیریت تحول را جستجو کنیم تا بیش از ۲۶ میلیون نتیجه یافت شود. می توانیم در یک نگاه نتایج نامربوطی مثل صفحات ویکی پدیا، روزنامه ها، آگهی های استخدامی و… را رد کنیم و روی ۶ تا ۱۰ نتیجه ای که مرتبط تر هستند تمرکز کنیم. براساس تحقیقات موسسه نیلسن نورمان، در مرحله بعد کافی است حدود ۵۹ ثانیه وقت بگذاریم و سایت های مناسب را باز کنیم. کافی است تعداد انگشت شماری از مشاوران که رزومه شان را روی وب گذاشته اند را بررسی کنیم و ببینیم کدام متقاضی از جهات زیر نسبت به سایرین برتری دارد:
تخصص کاری مرتبط
اعتبار کلی
معیارهای اجتماعی
محتوایی که نشان دهنده شایستگی باشد
جنبه های بصری و واضح بودن پیام
راحتی در هدایت کاربران
بعد از اینکه یک تا سه مشاور را از میان لیستمان انتخاب کردیم، باید پروفایل لینکدین، خوراک توئیتر، ویدئوهای یوتیوب، پادکست ها یا کتاب های الکترونیکی شان را بررسی کنیم و روی اینترنت دنبالشان بگردیم. بعد از اینکه مطمئن شدیم در کارشان خبره هستند، باید فرم تماس با ما را روی سایتشان پر کنیم.
درصورتی که به تماسمان پاسخ دادند، باید از طریق نرم افزارهای زمانبندی آنلاین مثل تایم ترید یا وی سیتا، وقت مصاحبه تلفنی بگذاریم. احتمالا در طول تماس تلفنی سعی می کنند توضیح بدهند چه کار می کنند و …؛ در همین لحظه پوزش می طلبیم و صحبتشان را قطع می کنیم و مودبانه می گوئیم قبلا تمام این اطلاعات را در سایتشان بررسی کرده ایم؛ فقط یک سوال داریم، آن هم این است که در زمینه برنامه ریزی برای این قبیل پروژه ها تجربه ای دارند و می توانند تعدادی از شرکت کننده ها را هم به صورت از راه دور از یک کشور خارجی مثلا چین هدایت کنند؟ این پروسه را با تمام فینالیست ها تکرار می کنیم و در نهایت بهترین تصمیم را می گیریم. افراد موردنظر برایمان یک قرارداد الکترونیکی می فرستند تا امضا کنیم؛ ما هم برایشان سپرده پی پال می فرستیم.
نکته این داستان این است که اصولا ماهیت بازاریابی ارجاعی دستخوش تغییر شده و رسانه های اجتماعی هم جزو فاکتورهای مهم این قضیه شده اند. حتی در مواردی که یکی از آشنایانمان مشتری بالقوه ای را به ما معرفی کند، احتمالا مشتری موردنظر باز هم به صورت آنلاین وضعیت کسب و کارمان را بررسی می کند و بعد از اینکه مطمئن شد، برای معامله وارد مذاکره می شود.
۵. درآمد و مشتری بیشتر؛ رسانه های اجتماعی با اینکه نمی توانند به تنهایی میزان فروشمان را بالا ببرند، با این حال می توانند کمک کننده باشند. تحقیقات سال ۲۰۱۲ جیم کینان، کارشناس فروش نشان می دهند نزدیک به ۷۹٪ از فروشندگانی که در پروسه فروش از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند نسبت به سایر همکارانشان نتایج بهتری می گیرند.
نکته آخر اینکه رسانه های اجتماعی هم می توانند توجه مشتریان بالقوه را به کسب و کارمان جلب کنند، هم اینکه مثل قیفی این مشتریان را به سمت وبسایتمان سرازیر کنند؛ درنتیجه بهتر است به بهترین نحو مورد استفاده قرار بگیرند.